غدیر جشن ولایت
«خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن، هر کسی که علی را دوست و سرپرست خود بداند و دشمن بدار هر کسی که او را دشمن میدارد و یاری نما هر کسی که او را یاری مینماید و به حال خود رها کن، هر کس که او را وا میگذارد.»
«خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن، هر کسی که علی را دوست و سرپرست خود بداند و دشمن بدار هر کسی که او را دشمن میدارد و یاری نما هر کسی که او را یاری مینماید و به حال خود رها کن، هر کس که او را وا میگذارد.»
غدیر؛ تداوم خط نبوت
واقعه غدیر خم که در آخرین سال زندگی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله رخ داد و در آن علی علیه السلام به جانشینی آن حضرت صلی الله علیه و آله برگزیده شد، حادثه ای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست؛ یک تفکر است. غدیر، نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوت خبر می دهد. غدیر، نقطه تلاقی کاروان رسالت با طلایه داران امامت است. آری، غدیر خم یک سرزمین نیست؛ چشمه ای است که تا پایان هستی می جوشد؛ کوثری است که فنا برنمی دارد؛ و افقی است بی کرانه و خورشیدی است عالم تاب.
عید غدیر در کلام حضرت امام خمینی رحمه الله
حضرت امام خمینی رحمه الله ، عید غدیر خم را که کاشتن بذر ولایت در جان همه مسلمانان است، مختص گروه خاصی نمی دانست و در این باره می فرمود: «امروز که روز عید غدیر است، از بزرگ ترین اعیاد مذهبی است. این عید، عیدی است که مال مستضعفان است، عید محرومان است، عید مظلومان جهان است، عیدی است که خدای تبارک و تعالی به وسیله رسول اکرم صلی الله علیه و آله برای اجرای مقاصد الهی و ادامه تبلیغات و ادامه راه انبیا، حضرت امیر علیه السلام را منصوب فرمودند».
درست زنده نگه داشتن غدیر
شادمانی کردن و مجلس گرفتن در اعیاد اسلامی، عملی نیکوست؛ ولی نیکوتر آنکه، در مورد بزرگی آن عید بیندیشیم. حضرت امام خمینی رحمه الله در مورد درست زنده نگه داشتن عید سعید غدیرخم می فرماید: «زنده نگه داشتن این عید، نه برای این است که چراغانی بشود و قصیده خوانی بشود و مداحی بشود. اینها خوب است؛ اما مسئله این نیست. مسئله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم. به ما یاد بدهند که غدیر، منحصر به آن زمان نیست؛ غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است، باید روش ملت ها و دست اندرکاران باشد. قضیه غدیر، قضیه جعل حکومت است. این است که قابل نصب است؛ والاّ، مقامات معنوی قابل نصب نیست».
غدیر در کلام مقام معظم رهبری
عید غدیر، عید بسیار بزرگ و خاطره عظیم تاریخی است.در کار غدیر باید هدف را مشخص کرد. بنشینید و واقعا روی مسائل فکر کنید. برای این کار وقت بگذارید.در کار فرهنگی غدیر، باید مانند علامه امینی و مرحوم سیدشرف الدین کار کرد که الغدیر و المراجعات را تحویل دادند.کسانی به درد کار غدیر می خورند که اهل این کار باشند؛ کار در مورد غدیر باید عمیق و گسترده باشد.کار در مورد غدیر، کاری بزرگ و پر جاذبه است.کار در موضوع غدیر باید پیوسته و دائم باشد و در مورد غدیر باید متخصص تربیت کرد.عید غدیر، عید ولایت است، عید سیاست است، عید دخالت مردم در امر حکومت است، عید آحاد ملت و امت اسلامی است.[عید غدیر]، حقیقتا روز بزرگ و عید تعیین کننده و عظیم القدری است.
ای قرآن ناطق،
ای تنها جوانمرد کوفه،
ای حجت آشکار عبودیت و بندگی میان خلق،
ای پناه ایتام
مرا همچون یتیمی تشنه و گرسنه بر زانوان پر قدرتت جای بده و دست عطوفت بر سر بی پدریم بکش.ای مرد مرد و ای پهلوان میدانهای نبرد،در حق من جوانمردی کن و واسطه دستان نیازمند من ودرگاه بی نیاز خداوند باش.
ای هادی هدایت شده و ای چراغ هدایت کننده،هنوز صوت قرآن توبه آسمانها نغمه جان بخشی
راهدیه می کند ومن به این نسیم روح بخش از همه نیازمند ترم،ای نقی راستین،من همه نجابت تورا
بین خودمو خدا واسطه قرار می دهم تا خداوندبه همه نا نجیبی های زندگیم رنگ نجات بخشد.
آن قدر غصه روی دلم نشسته که بزرگترین کوه های هستی ات برایم دیگر بزرگ نیستند…
خدایا اگر در این مواقع تو به کمکم نیای….
اگر در این روزهای سخت تو صدایم را نشنوی….
چه کنم……
ولی می دانم تو از هر کس به من مهربانتری….
جواب ناله هایم را می دهی….
ای بهترین شنونده آرزوها
همان طور که صدای زکریا را در تنهایی و بی وارثی شنیدی وبه او یحیی را عنایت کردی.
همان طور که زمزمه های یونس رادر شکم نهنگ گوش دادی و اورا به ساحل نجات رساندی.
همان طور که لرزش دستان ابراهیم را در هنگام ذبح اسماعیل دیدی و گوسفندی رابرایش فرستادی.
صدای مرا هم زیر این آسمان بزرگ و نامحدودت بشنو…
دعایم را استجابت کن.
فقط یه نگاه
خدا…
خدایا می دانی هر کجا بروم باز به سوی تو می آیم و این به خاطر عشقی است که در دلم قرار دادی….
ای کاش وقتی در مقابلت گریه می کنم، گرمای حضورت را در دلم پیدا کنم….
بعضی روزها در عالم هست که خدا بی حساب و کتاب بنده هایش را می بخشد؛
بعضی روزها هست که در های رحمت به روی همه باز است؛
بعضی روزها هست که شیطان ناامید و حقیر گوشه ای مینشیند وبنده ها ودوستهای خدا را می بیندکه به سوی معبودشان میروند؛می بیند که خدا سفره ای رحمت وکرامتش راپهن کرده است تا به اشارهای،به نگاهی یا به اشک و دعایی هرچه بدی و پلیدی استاز صفحه اعمال دوستدارانش پاک کند.
یکی از این روزهای عزیز،روز عرفه است؛
روزی که حتی جنین در شکم مادرش مورد لطف ومهربانی خدا قرار می گیرد چه برسد به من وتویی که عاقل و بالغ هستیم.
در این روز باید با خدای خود خلوت کنی و هرچه دلتنگی است با او در میان بگذاری.حتی سقف خانه هم نمی تواندبین تو وخدا حائل باشد.می توانی خدای مهربانت را صدا بزنی وآرام آرام با اودرد کنی.مثل امام حسین(ع)که روز عرفه از خیمه خود بیرون آمد ودر نهایت تواضع،دست هایش را روبه آسمان بلند کردو مثل مسکینی که غذا می خواهد خدایش را صدا زد.
پیشتر حضرت رضا(ع) درباره قاتلان امام جواد(ع) فرموده بود:فرزند من از روی خشم و غضب کشته می شودو اهل آسمان براو می گریند.خداوند بر دشمن ستمگر او غضب می کندو در مدت کوتاهی آنان را به عذاب درد ناک مبتلا می سازد.
پیشگویی حضرت عملی شد جعفر ابن مامون که تحریک کننده خواهرش ام الفضل بود در همان روزهای پس از شهادت امام جواد(ع) در چاهی افتاد و براثر ضربه ای که به سرش خورد دچار جنون گردید و بقیه عمرش را با دیوانگی وجنون به سر برد. معتصم عباسی که دستور قتل حضرت را صادر کرده بود بیش از شش سال دیگر حگومتش دوام نیافت. اما سرنوشت ام الفضل سر نوشت درد ناکی بود که امام جواد(ع) قبل از شهادت برای او ترسیم کرده بود،دچار شدن به بیماری که وی از گفتنش اکراه داشت.ام الفضل دچار بیماری داخلی و زنانگی شد که توان باز گو کردن آن را برای دیگران نداشت. وی تمام دارایهای خویش را خرج درمان خود کرد . در کمال فقر وتنگدستی جان خود را از دست داد.
نه تنها این دل ما بر جواد ابن رضا سوزد
که بر احوال او جان تمام ماسِوا سوزد
از آن آتش که زد زهر ستم بر جان مولا
فلک نالد،ملک گرید،زمین لرزد،سما سوزد
شهید از کینه همسر چو شد آن نو گل زهرا
به جنت زین غم عظما دل خیر النساءسوزد
چو دید از او بجز خوبی که آخر کرد مسمومش
دل اهل ستم بر حال مظلومان کجا سوزد
به جان سبط خیر المرسلین زد آن چنان آتش
که از داغش به رضوان جان ختم الانبیاء سوزد
نترسید از خدا و پیکرش را روی بام افکند
چنان کز بهر آن مولا دل مرغ هوا سوزد
خدا لعنت کند آن همسر نامهربانش را
به دوزخ پیکرش در آتش قهر خدا سوزد
ز یاد شیعیان هرگز نخواهد رفت این ماتم
دل از یاد غریبیش به هر صبح و مسا سوزد
ای خدای مهربانی ها…
می دانم در بارگاه عظیم تو هر کار شدنی و هر ناممکنی تحقق پذیرفتنی است،پس حاجت مرا مثل کوهی در مقابلم ایستاده برآورده کن . دستهای نیازمندم را که به سوی تو دراز شده اند خالی بازنگران .
چون تو به هر کس که بخواهی بی حساب روزی می دهی،
بی اندازه کمک می کنی،
بی شمار حاجتش را برآورده می سازی.
مولای من،شنیدم که کفته ای به سائلان و گدایان درگاهت بی حساب می بخشی و به نیازمندان بارگاهت
بی دریغ عنایت می کنی؛
پس دست گدایی مرا چه کسی می تواند بگیرد جز تو که کریم ترین و بخشنده ترین هستی…
خدایا به من فرصت حرف زدن با خودت را عنایت کن . روزی ام را آن گونه در دستهایم بگذار تا محتاج دیگری نباشم. وچشم به بخشش بنده گانت ندوزم.
خدایا اخلاق مرا آنگونه که سزاوار بنده ای شایسته ومطیع است تغییر بده و رفتارم را آنقدر نیکو گردان که دوست دارانت را نرنجانم و همیشه در را خدمت به بندگانت قدم بردارم.
ای صاحب همه زندگی ام، مرا از یاران و همراهان ولی عصر قرار بده و اسم کوچک مرا در دفتر توجه ولطف او بنویس.
صدای من را می شنوی؟ صدای بنده کوچکی که رور زمین بزرگت نشسته است و تورا تنها همدم و هم رازش قرارداده….
همه جا را سیاهی پوشانده بود، صدای رعب و وحشت گوش انسانهارا پر کرده بود،نگاه ها در دنیای نادانی سراسیمه به این سو وآن سو می دوید،جانها از سرمای تنهایی می لرزید ودست ها پر از تمنای نجات بود.ناگهان از دور صدای پای مردی به گوش رسید که آرام آرام به سوی انسانها پیش می آمد و در دستانش چیزی داشت.عطر وجودش مشامهای سر گردان را نوازش داد ومهربانی همیشگی اش وجود سر گشتگان را جان تازه بخشید.ایستاد و نگاه عاشقانه ای را روانه قلب های بی رمق کرد،گویی در یک لحظه همه چشمهارا مرور کرد وتشنگی قلبها را فهمید.
صدای مرد روح انسانها را نشانه گرفته بود:
“برای آن کس که در تاریکی مانده است،
آن کس که با دشمنی مواجه شده،
برای کسی که دستش تنگ است،
آن کس که بیماری در پیش رو دارد،
برای او که اندوه گین است،
آن که تنهاست،
برای کسی که…”
پزشک دوره گرد آرام آرام زمزمه کرد:
“صلاحی قوی برایتان هدیه آورده ام؛اسلحه ای مطمئن برای مبارزه با مشکلات دنیا وآخرت به شما پیشنهاد می دهم؛این سلاح را در دستان خود نگه دارید تا در پناه خداوند با همه بیماریها و مشکلات زندگی روبه رو شوید….”دستهای بیماران همه به سوی پزشک دراز شد.پیامبر دعا را در دستان محتاج انسانها به امانت گذاشت.
بیاید تا خلوت ستارگان سفرکنیم!
با یک ترانه از کوچه عشق گذر کنیم!
همگان را از محتوای عشق خبر کنیم!
مانند عقاب باشیم:
چرا عقاب…
عقاب پرنده ای است دارای تیز بینی و شجاعتی مثال زدنی،همیشه و در همه حال در اوج قراردارد،چههنگام پرواز چه وقت حضور در لانه.عزم راسخ واراده قوی عقاب باعث شده است کهحاکم بر قلمروخویش باشد وبا داشتن احاطه وتساط کامل بر امورموفقیت هایش پی در پی وهمیشگی باشد.
همه خصوصیات عقاب در اعتماد و باوری است که به داشته هایش دارد.
“زنها مقام کرامت دارند، زنها اختیار دارند،زنها نباید گول بخورند،
زنان گمان نکنند که این مقام زناست که باید بزک کرده بیرون برود،
با سر بازولخت،این مقام زن نیست،عروسک بازی است".
(امام خمینی)
از فاطمه به تو ای زن این گونه خطاب است
ارزنده ترین زینت زن، حفظ حجاب است
فرازی از خطبه حضرت زهرا(س):
کس نسیت که او منتظر وصل شما نیست
جان نیست که آن خاک ره آل عبا نیست
حق، معرفت مهر شما در دل ما کاشت
این شدت شوق و شعف از جانب ما نیست
کس نیست که آنقدر شما را نشناسد
در هیچ سری نیست که سِرّی ز خدا نیست
دل تیره شد از ظلمت شبهای فراقت
باز آی که بی مهر رخت نور وضیاء نیست
باز آ که نمانده است ز اسلام بجز نام
در روی زمین بی تو بجز جور وجفا نیست
در صومعه وخانقه و خلوت ومسجد
جائی نتوان یافت که دستی به دعا نیست
خوشا آن راهی که پایانش تو باشی….
کسی که لباس حیا اورا بپوشاند مردم عیب اورا نمی بینند.
(نهج البلاغه حکمت 223)
دنیا دریای عمیقی است که بسیاری در آن غرق شده اند؛
کشتی تو در این دریا تقوای الهی ؛
زاد وتوشه ات ایمان؛
بادبان این کشتی توکل؛
ناخدای آن عقل؛
راهنمای آن علم؛
سکان آن صبر؛
بی تو نه هست های ما چونانکه بایدند،نه بایدها….
هر روزی بی تو روز مباداست….
چیزی که دانش را می آراید راستی است.
(ابن سینا)
هر که دنیا خواهد دانش آموزد.
هرکه آخرت خواهد در عمل کوشد.
الو سلام منزل خداست؟
این منم مزاحمی که آشناست……..
هزار دفعه دلم این شماره را گرفته است
ولی هنوز پشت خط در انتظار یک
صداست……..
شما که گفته اید پاسخ سلام واجب
است
به ما که میرسید حساب بنده هات
جداست؟
الو….
دوباره قطع وصل شد
خرابی از دل من است یا که عیب سیم
هاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا صدایتان نمیرسد؟ کمی بلندتر
صدای من چطور؟خوب و صاف و واضح و
رساست؟
اگر اجازه میدهی برایت درد دل کنم….
شنیده ام که گریه بر تمام دردها شفاست
دل مرا بخوان به سوی خود تا سبک شوم
پناهگاه این دل شکسته خانه
شماست….
الو مرا ببخش باز مزاحم شدم
دوباره زنگ میزنم .دوباره…
تا خدا خداست…….
قیصر امین پور
نهج البلاغه:
آرام باش،
توکل کن
تفکر کن،
سپس آستینها را بالا بزن، آنگاه دستان خداوند را می بینی که زودتر از تو
دست به کار شده است . . .
.
.
.
چه دعایی کنمت بهتر از این :
خنده ات از ته دل
گریه ات از سر شوق
دلت کلبه ای از مهر و صفا
قلب تو جلوه ای عشق و ارادت به خدا
.
.
.
این دست های خالی و ساده دخیلتان ، ما را فقط به رسم رفاقت دعا کنید . . .