تتت
راز شهادت
آن روز که آهنگ سفر داشت حسین (ع)
از راز شهادتش خبر داشت حسین (ع)
از بهر سرودن یکی قطعه سرخ
هفتاد و دو واژه در نظر داشت حسین (ع)
::
خرد کربلا
گر چه اندر نظر طفل بود و صغیر گرچه می آمدی از لبش بوی شیر
لیک چون وی ندید چشم گردون پیر دختری با کمال اختری بی نظیر
شوخ و شیرین کلام خوب و نیکو سخن
محرم بهترین ماه
از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟
یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟
بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام
بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟
اشهد ان لا…شهادت اشهد ان لا …شهید
محشر الله الله است می دانی چرا؟
یک بغل باران الله الصمد آورده ام
نوبهار قل هوالله است می دانی چرا؟
راه عقل ازآن طرف راه جنون از این طرف
راه اگر راه است این راه است می دانی چرا؟
از رگ گردن بیا بگذر که او نزدیک توست
فرصت دیدار کوتاه است می دانی چرا؟
از کجا معلوم شاید ناگهانت برگزید
انتخاب عشق ناگاه است می دانی چرا؟
از محرم دم به دم هر چند ماتم می چکد
باز اما بهترین ماه است می دانی چرا؟
منبع:imam-hossein.blogfa.com
گل شفا
روزی پدری فرزند کوچک خود را که هم فلج بود و هم سرطان داشت، آورد و با کمربند به ضریح بست و گفت بیبی ،حال که فرزندمرا شفا نمی دهی مال خودت باشد این را گفت و رفت.
پس از نیم ساعت صدای یا حسین یا حسین بلند شد و یک نفر این بچه را که نامش جواد بود روی دوش گرفته دوان دوان به دفتر آورد در حالی که مردم همه به دنبال او می دویدند.همان پسر بچه ای که رنگش مانند زرد جوبه زرد و فلج بود هم اکنون با صورتی گلگون روی پا ایستاده و چشمانش پر از اشک بود از او سوال کردم چگونه شفا گرفتی؟
گفت: پدرم مرا به ضریح بست و رفت چون پایم فلج بود کمرم سنکین شد و در گرفت از درد و تنهایی به گریه افتادم همان طور که گریه می کردم دیدم داخل ضریح دختری سه چهار ساله ایستاده و دسته گلی در دست دارد و به من می گوید:جواد این گل را بگیر و بو کن که خوب می شوی. گفتم تو کیستی؟گفت:من رقیه دختر امام حسینم
.
محمد رسول الله
بدون شرح
خدا جون چرا هر کار کاری می کنم دلم باز نمیشه
امشب شب شب مبعث،تو این شب قشنگ من دلم می خواد های های گریه کنم
دارم به گذشته فک می کنم،روزای که رفت گذشت اما تلخ گذشت اما بی روح گذشت اما تو تنهایی
چی میشه منم از تنهایی در بیام
جی میشه به منم نگاه کنی
چی میشه منم مزه خوشبختی رو بچشم
چی میشه…………
به جان رسو الله قسمت میدم
نگاه نگاه نگاه نگاه نگاه نگاه
بدون شرح
خداجون سلام
تویی این هوای بارونی، هوای پر از عشق و صفا،پر از مهر و وفا
چرا دلم گرفته،خیلی تنهام خدا خودت می ونی چرا….
می توان با او صمیمی حرف زد
پیش از این ها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد میان ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس و خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه ، برق کوچکی از تاج او
هر ستاره پولکی از تاج او
اطلس پیراهن او آسمان
نقش روی دامن او کهکشان
صفحات: 1· 2
تنها تویی
تـنها تـوئـی تـنها تـوئی در خـلوت تنهائیم
تنها تو می خواهی مرا با این همه رسوائیم
جان گشته سرتا پا تنم از ظلمت تن ایمنم
شــو آفـتاب روشنـم پـیدا بــه نـاپـیدائیم
مـن از هـوسها رسته ام از آرزوها جسته ام
مـرغ قفس بشكسته ام شادم ز بـی پروائیم
دانـی كـه دلدارم تـوئی دانم خریدارم توئی
یـارم توئی یارم توئی شادی از این شیدائیم
بسم الله
نتیجه اش زیباست وقتی این دو را پیوند می زنیم؛
اینکه فرمودند: زکات زیبایی، پاکدامنی ست
و اینکه پرداخت زکات دارائیت را افزون می کند
حالا آنان که زیبایی بیشتر می خواهند، بسم الله
عاشورا
حضرت موسی(علیه السلام) در مناجات با خداوند متعال عرض کرد:بارالها،چرا امت محمد(ص) را بر سایر امم تفضیل داده ای؟خطاب رسید:به ده خصلت آنها را فضیلت دادم.حضرت موسی(ع) عرض کرد:آن خصلت ها چیست،تا به بنی اسرائیل تعلیم دهم که آنها را انجام دهند،خطاب رسید:نماز،زکات،روزه،حج،جهاد،جمعه،جماعت،قرآن،و عاشورا.
حضرت موسی عرض کرد:بارالها ،عاشورا چیست؟خطاب الهی رسید:(گریه و تباکی بر سبط محمد(ص) و مرثیه و عزا بر مصائب فرزند مصطفی(ص))؛تا آنجا که فرمود:به عزت و جلا لم سوگند،هر بنده ای در روز عاشورا بر حسین ابن علی بگرید و قطرهای اشک از چشمش جاری شود صد ثواب شهید برای او نوشته می شود.
حسین عزیز دل زهرا...
صفوان می گویید:مولایم حضرت صادق(علیه السلام) به من فرمود:امام حسین را در روز اربعین هنگامی که
خورشید بالا می آید و به ظهر نزدیک می شود زیارت کن به این صورت که می گویی:((السَّلام عَلی وَلیِّ اللهِ
وحبیبهِ….))بعد از زیارت دو رکعت نماز می خوانی و هرچه می خواهی از خداوند بخواه و برگرد.
کربلا یعنی عشق
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم
کربلا
اربعین روز جانفشانی برای حسین